آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

خاطرات خوش هفته دوم 92

1392/1/23 0:25
نویسنده : مامان
569 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامان  . هفته دوم خیلی بهت خوش گذشت خدا رو شکر حالت خوب شده بود و دوباره لبخند روی لبانت نشست و بازی و شیطنت هات شروع شد .

روز جمعه رفتیم انزلی خونه دایی . بعد از ناهار با زن عموی من و زن دایی و بابایی رفتیم کنار دریا و بازار روسها و مردها و بقیه خونه موندن بازی کردند  خیلی سرد بود اومدیم خونه دیدیم خاله برامون آش رشته درست کرده و آقایون آماده شدند که برن کنار مرداب لاله هم بچرخند و هم فوتبال بازی کنند و یه دیگ آش هم بردند که بخورند بابایی هم باهاشون رفت و خونه شد برای خانمها  زدیم و رقصیدیم .به شما که حسابی خوش گذشت .

شنبه رفتیم رامسر خیلی خوش گذشت و خیلی هم شلوغ بود . رفتیم کاخ مرمر (البته این عکس ورودی هتل قدیمی و کنار کاخ مرمر بود)

اجازه عکس برداری از داخل کاخ رو نمی دادند برای همین از محوطه عکس انداختم

بعد رفتیم بلوار و از اونجا کنار دریا ناهار خوردیم ولی برای تله کابین خیلی شلوغ بود چون دو بار سوار شده بودیم گفتیم اولویت با مهمان های عزیز. بعد برگشتیم و رفتیم روستاهای اطرافش که خیلی زیبا بود  . و از اونجا رفتیم لاهیجان خیلی خوش گذشت توی پارکش و استخرش کلی بازی کردی .و بعد خرید و سوغاتی  برگشتیم خونه .

یکشنبه هم صبح شما خونه موندی پیش مادرجون . منو بابایی رفتیم بازار عصر هم شما ر.و بردیم پارک شادی .

دخترم مدتی بود تصمیم گرفته بودم به جمع آوری تمبر و کم کم مجموعه تمبر جمهوری از سال 58 تا سال 91 رو جمع آوری کردم البته باید بگم یکی از معروف ترین مجموعه داران تمبر و سکه و ... برام تهیه کرد که واقعا ازش ممنونم خیلی زحمت کشیدند . ایشون خونه میرزاکوچک حان جنگلی رو به یک مجموعه که هر ماه یه کار هست رو به نمایش می زاره این ماه کارت پستال از قاجاریه تاکنون که به ما هم چند تا کارت پستال قدیمی یادگاری داد .  راستی عزیز دلم من و شما جزء مجموعه دارن تمبر در استان گیلان شدیم .لبخند . امیدوارم وقتی بزرگ شدی از این مجموعه ها خوشت بیاد چون خیلی با ارزش هست . حالا می خوام تمبر مشترک ایران و کشورها و تمبر قاجاریه ، شاهنشاهی و ... رو به مجموعه ام اضافه کنم .لبخند

قربونت برم که توی این مریضی حسابی لاغر شدی و زیر چشمات سیاه شدهماچبغل

روز سیزده بدر با مشورت دایی مسعود رفتیم سقالکسار  خیلی جای با صفایی بود .

بعد از ناهار آتیش درست کردیم تا کمی گرم بشیم و این آخرهای آتیس بود که گذاشتم بری کنارش .

بعد از ناهار زدیم و شما بچه ها رقصیدید البته کناری ما هم دختر ها بلند شدند و می رقصیدند خلاصه خیلی خوش گذشت .

اینم سبزه ما که انداختیمش توی آب

عزیز دلم یه سری عکس های خوشگل توی گوشی دیگه است که امشب می زارم .بغلماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان نوژاجوني
20 فروردین 92 11:34
خداروشكر كه گل دخملي خوب شده.چه جاي باصفايي.خوش گذشته ها .ايشاله هميشه خوب وخوش باشيد.خانم رقاص مارو هم ماچ بارونش كن مامانيش


جای شما خالی بود . مرسی
مامان پریسا
20 فروردین 92 18:26
وایییییییی چه عکس های خوشکلای چه جا های قشنگی

خدا رو شکر که اناهیتا جون بهتر شده.

یه بوس ابدار از طرف من


مرسی عزیزم
مامان تارا
20 فروردین 92 19:27
جاده های شمال محاله یادم برررررررررررررررره ..... مگه میشه کسی بره شمال بهش خوش نگذره تو عکسها کاملا مشهوده که حسابی خوش گذروندین / همیشه خوش باشین
مامان تارا
20 فروردین 92 19:29
بازهم مثل همیشه عکسهاتون عالی هستند روح آدم تازه میشه از دیدن این مناظر زیبا البته خوشگلی عکسها به اون دخملی توی عکسه بوووووووووووووووووووووووس
مامان اریا
22 فروردین 92 11:06
سلام مامانی
خوبین
دیروز که فهمیدم زلزله اومده نگرانتون شدم
امیدوارم که مشکلی نباشه و بلا دور باشه
منتظر شنیدن خبر سلامتتیتون هستم


سلام عزیزم ممنون که به یادمون هستید .
خدا رو شکر تو بوشهر خسارتی نداشت فقط مدام پس لرزه میاد و یکمی ترس و دلهره داریم . ولی دو تا از شهر های اطراف بوشهر تقریبا تخریب شده .
بازم ممنون آریا جونو ببوس .
آناهیتا مامانیه آرمیتا
23 فروردین 92 1:24
سلام آخی پس شماهم رامسررفتید.واقعاهتل زیباییه چندسال پیش رفتم .
عکسهاخیلی قشنگ بود.
امیدوارم روزهای طلایی داشته باشیددرسال جدیددرکنارآناهیتای خوشگل
رمزخصوصی


سلام عزیزم اره من هر وقت میرم رشت میرم رامسر . ممنون شما هم همین طور در کنار همسر و ناز دخترتون روزهای خوشی در پیش رو داشته باشید .
محمد
23 فروردین 92 15:02
سال نو مبارک
نرگس مامان باران
25 فروردین 92 20:41
وااااااااااااااای که چقدر این دخمل ملوسه با اون موهای قشنگش


مرسی عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
4 اردیبهشت 92 2:10
عزیییزم عکسهات خیییلی خوشگلن چندبارنگاهشون کردم همیشه شادباشید
عاطفه مامان آوا خانم ناز نازی
7 اردیبهشت 92 12:58
خانم شما اومدین رشت. خوب یه خبری می دادی می دیدیمتون .


آره من خانوااده ام رشت هستند خودم بوشهر زندگی می کنم . انشاءا.. ایندفعه