آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

آخر هفته کنار دریا

1391/11/27 16:33
نویسنده : مامان
636 بازدید
اشتراک گذاری

 

روز پنجشنبه و جمعه قرار ما کنار دریاست البته بوشهر به غیر از دریا جای دیدنی دیگه ای نداره و اکثر پارک های خوبش کنار دریاست . روز پنجشنبه غروب هوا سرد بود و کنار دریا با پتو مسافرتی نیم ساعتی نشستیم و باقالی داغ خوردیم ولی چون آناهیتا صبح حموم کرده بود ترسیدم سرما بخوره زودی برگشتیم خونه که با گریه و زاری آناهیتا مواجه شدیم و بهش قول دادم که فردا ناهار بریم کنار دریا و پارک . صبح زود مثل همیشه ساعت 8 بیدار شد و بعد از سلام صبخ بخیر هنوز چشماشو می مالید گفت بریم دریا دیگه . خلاصه تا ساعت 11 که غذا آماده بشه همین جوری می گفت نمی خوایم بریم دریا .

از ساعت 11 رفتیم و ساعت 3 بود رسیدیم خونه که آناهیتا حسابی خسته و خواب آلود بود و دنبال بهانه جویی . الانم خوابیده و من دارم وبلاگشو آپ می کنم .

 

غروب پنجشنبه آناهیتا و عروسکش خروپوف در حال تاب بازی

هدیه بابا و مامان به آناهیتا

آناهیتا در حال بازی

خانوادهی با خرگوش هاشونو اومده بودند گردش

آناهیتا از دور داره خرگوش نگاه می کنه

بعد از کلی سوال پرسیدن که قایق چیه منم می تونم سوار بشم و ... منو بابایی تصمیم گرفتیم بهت اجازه بدیم سوار قایق بچه ها بشی فقط موقعی که خلوت باشه چون وقتی شلوغ می شد بچه های بزرگتر محکم می زدن به قایق و ممکن بود بیافتی توی آب

اینجا توپ هایی که من برات پرت کرده بودم و برداشتی و. می خوای به من بزنی اونم دو تا دوتا

ساعت 2 بود و موقع جذر دریا و دریا کمکم داشت عقب می رفت و جلبک ها اومده بودند بیرون و بهترین موقع برای دیدن زیر دریا و خرچنگ های کوچیک و ماهی های خیلی خیلی ریز بود .

اگر ساعت 6 غروب همین جایی که آناهیتا وایستاده بریم کاملا آب هست و از ساحل خیلی خیلی دور شده بودیم ولی خیلی هوا گرم بودآخ

سه تا خرچنگ رفتن زیر سنگ ها هر چقدر منتظر موندیم نمی اومدن بیرون

آناهیتا بهم گفت من تاپ سوار بشم از من عکس بگیر دریا مشخصی باشه ماچ

امسال تو بوشهر بارندگی خوب بود برای همین توی خیابون ساحلی کنار جاده گل های زرد و بنفش در اومده بودند . منم به یاد شمال گفتم بمونیم و آناهیتا گل بچینه .

اینم عکس دخترم آناهیتا که بعد از شستن دست و صورت و خوردن بستنی خسته روی فرش خوابیده

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

قالبهای کودکانه مادام بوفی
27 بهمن 91 18:16
سلام عزیزم دوستداری یه قالب برای وبلاگت داشته باشی که با عکس نی نی خودت طراحی شده باشه.... میتونی به کلبه ما بیای و قالبهایی دوستا و مامانای گل بقیه نی نی ها سفارش دادن رو ببینید... هر روز 1 قالب اضافه میشه.... جاتون خالی نباشه
مامان تارا
27 بهمن 91 19:07
به به کنار دریا خوش بگذره تارای منم عاشق دریاست

عینکشو نیگاه خوشتیپ خانوم کجا کجا؟




سلام عزیزم جای شما بسیار خالی بود
مامان تارا
27 بهمن 91 19:08
چه هواپیمای خوشگلی مبارکت باشه عزیزم


مرسی عزیزم
هیراد و عمه لیلاش
27 بهمن 91 20:41
سلام ، هیراد جون توی مسابقه شرکت کرده لطفا به وبلاگش بیایید و کمکش کنیدارزومند ارزوهای شما


سلام حتما عزیزم
لیلا مامان پرنیا
28 بهمن 91 9:25
همیشه به گردش قرتی خانمهمیشه شاد باشید


سلام عزیزم مرسی شما هم همچنین
مامان محمود
30 بهمن 91 18:31
سلام گلم چه خوب که کنار دریا به دختر خوشکلت خوش گذشته.منم بوشهرم اما پسرم خیلی حساسه و هوا سرده فعلا زیاد دریا نمیریم خوشحال میشم به وب ما سر بزنید
دوستتون دارمhttp://yedoneh.niniweblog.com/


سلام عزیزم خوشحال شدم از آشنایی با شما حتما
مامان تارا
30 بهمن 91 22:25
___****__________**** ___***____***____***___*** __***________****_______*** _***__________**_________*** ***__________*__________***_ _***___من آپم______________*** _***_____مشتاق نيم نگاهي__*** __***______هرچند گذرا_____ *** ___***_________________*** ____***______________ *** ______***___________*** ________***_______*** __________***___***
مامان نوژاجونی
10 اسفند 91 0:14
خوش بحالتون که تو همچین آب وهوایی دارین زندگی میکنین .کلی حسودیم شد.واقعا که خیلی ماهی مامان جونی



عزیزم ما فقط تو دی بهمن و اسفند هوای تقریبا خوبی داریم بقیه سال گرمای شدید داریم