دعوت به مسابقه
سلام دوستان عزیز
ممنون از مامان نوژان جون بابت دعوتش .
من از روزی که جواب مثبت آزمایش رو گرفتم دفتر خاطراتی برداشتم و هر روز رو ثبت کردم . عکس های سونوگرافی برگه ها آزمایش عکس های حاملگی هرماه ، عکس از خریدهایی که می کردم خلاصه همه همه رو ثبت کردم و حتی ماههای آخر که نمی تونستم بخوابم دفتر خاطراتم شده بود دوست و همدمم . اوم موقع دسترسی به نت مداوم نداشتم ولی دوست داشتم وبلاگی درست کنم براش . شبی که توی بیمارستان بستری بودم دفتر خاطراتم رو برده بودم و باز نوشتم . چند روز بعد از تولد دخترم لحظه به لحظه شو نوشتم ترسی که توی اتاق عمل داشتم استرسی که داشتم و ... وقتی می خونموش خیلی خوشحالم که این دفتر خاطرات رو درست کردم و ثبت لحظه به لحظه کردم . دخترم یکسال و یکماهش بود که با خانه بازی بادبادک توی بوشهر که تازه چند روز بود افتتاح شده بود آشنا شدم بعد از چند ماه با مادر یکی از بچه ها آشنا شدم که در مورد وبلاگ دخترش صحبت می کرد خیلی دلم می خواست درست کنم وقتی آدرسشو گرفتم با سایت نی نی وبلاگ آشنا شدم . مدتی به وبلاگهای نی نی ها سر می زدم تا اینکه بعد از رفع شدن مشکل نت تصمیم گرفتم درست کردن وبلاگ در سایت نی نی وبلاگ جزء اولویت کارهام باشه . البته هنوزم هم هر شب وقتی کنار تخت دخترم می شینم و براش لالایی می خونم با یه دست موهاشو ناز می کنم و با دست دیگه تو دفتر خاطرات جلد 2می نویسم اونم با نور گوشی موبایل یا لب تاپ . اگر یه شب یادم بره دخترم میگه مامان دفتر خاطراتمو نیاوردی که . جزئیات هر روز رو تو دفتر خاطرات ثبت می کنم و سعی کنم هفته ای یکبار تو وبلاگ ثبت کنم . دفتر خاطرات و وبلاگ دخترمو خیلی دوست دارم چون لحظه لحظه خاطرات تلخ و شیرین دخترم توش ثبت شده . به امید روزی که آناهیتای مهربون من خودش ادامه بده .
سه تا از دوستای مهربون رو دعوت می کنم توی این مسابقه :
http://arya90.niniweblog.com گیلاس کوچولو (آریا جون)
http://vandad.niniweblog.com ونداد نازنین
http://dokhi.niniweblog.com پرنیا جون