آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

بازیهای گروه سنی 2 سال

1391/6/9 17:22
نویسنده : مامان
534 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام دوستان 

تصمیم دارم بازیهایی آناهیتا و تینا که هر دوشون 2 سال و 2 ماه  دارند          رو براتون بنویسم  و عکس هاشونو بزارم تا شما مامان ها هم بتونید ازش استفاده کنید .  این بازیها رو از کتاب ها و سایت های مختلف جمع آوری کردیم . امیدوارم  برای شما مفید باشه .

 دیروز بار دوم منو و آناهیتا مهمون خونه گرم تینا بودیم .

بازی اول :  حالت چهره
این بازی به بچه‌های دو ساله کمک می‌کند احساسات مختلف خود را بشناسند

 با کودک دو ساله‌ تان بنشینید و عکس چهره‌های مختلفی را از توی مجله‌ها و کتاب‌ها پیدا کنید
درباره حالتی که توی هر کدام از چهره‌ها هست از کودک‌ تان سئوال کنید
 عکس صورت کودکی را که شاد است پیدا کنید. حالتی را که در آن چهره است برای کودکتان توصیف کنید و بعد از او بخواهید حالت شادی به چهره‌اش بدهد
 به پیدا کردن عکس‌هایی که چهره‌های شادی را نشان می‌دهند ادامه دهید
 در روزهای بعد دنبال حالت‌های مختلف دیگری بگردید، مثلاً هیجان‌زده، غمگین و لوس
 سعی کنید حالت‌هایی را پیدا کنید که با احساسات کودک‌تان در آن روز جور باشد

عکس های  حالت های مختلف رو از کتاب  های که داشته پیدا کردیم و بهشون نشون دادیم و ازشون خواستیم بهم نشون بدن و ازشون پرسیدیم که چه وقت خوشحال میشین  .

 

بازی دوم : پازل

 اسباب بازیهای پازلی آناهیتا رو بردم تا تینا هم بازی کنه و با هم درست کنن . اشکال هندسی  و رنگهاشون و اسم شون  ، با هم بازی کردن و خیلی زود انجام دادن .

 

بازی سوم :  آسیاب بچرخ می چرخم
این بازی شیوه‌ای عالی برای افزایش شناخت و درک مفاهیم مکانی در کودک‌تان است
 با کودک دو ساله‌ تان بازی بشین و پاشو را انجام دهید. دستش را بگیرید، به صورت دایره‌ وار حرکت کنید و شعر زیر را برایش بخوانید :
آسیا بچرخ می چرخم   ، تند تر بچرخ می چرخم   (از اینجا به بعد بازی معروف رو عوض کردیم و حالت های چهره رو گفتیم و... )

آسیا بشین  می شینم ، آسیا دست بزن  می زنم

آسیا بخند می خندم ( گریه  ، تعجب ، ناراحت)

آسیا پاهاتو بالا بگیر می گیرم

آسیا بپر بالا و پایین   آسیا خم شو آسیا سرتو تکون بده  آسیا یه  گردی نشونم بده و ...

البته در تموم این مراحل مامان ها هم باید باشن و انجام بدن چون برای بچه  ها لذت بیشتری داره  
خوب آسیا حالا بگو چه کار کنیم
بزارید بچه ها هم شرکت کنن بگن آسیا چیکار کنه

سر آخر با آسیا بچرخ می چرخم تند تر بچرخ می چرخم  تموم کنید .

آسیا برای خودت که اینقدر قشنگ بازی کردی یه دست محکم بزن و بخند .

حالت بچه ها در حال انجام بازی خیلی قشنگ و دوست داشتنی بود . متاسفانه اگر می خواستم عکس بگیرم بازی بهم می خورد .

 

بازی چهارم :  نمایش عروسکی  حیوانات

یه گربه ، سگ و قورباغه داشتیم ، منو مامان تینا رفتیم پشت یه پشتی بزرگ قایم شدیم حیوانات رو دستمو کردیم و اومدیم بیرون . سلام و احوال پرسی کریدم با بچه ها هر دوشون از خوشحال می خندیدن و می پریدن بالا  . همکش می خواستین بیان پشت ببین چه خبره . یکی رو نشوندیم روی تاب و اون یکی روی ماشین . حیوانات یکی یکی اومدن بیرون و خودشونو معرفی کردن از رنگ تنشون گفتن از اینکه پوستشون نرم صداشون چه جوریه غذاشون چیه حرف زدن . بعد از بچه ها خواستیم بیان انجام بدن اونا خیلی هیجان زده شدن که باید برن زیر و دستشون و تکون بدن و جای حیوانات حرف بزن . و جالب اینجا بود که کم و بیش حرفای مارو تکرار می کردن ولی نمی تونستن اون زیر بمونن می اومدن بیرون . کلی باعث خندون ما شدن .

 

بازی چهارم : که جزء بازیهای حرکتی بود بازی تکون دادن پارچه و رقصیدن

آهنگ شاد کودکانه گذاشتیم و به دست هر چهارتامون یه پارچه بود دور هم می چرخیدیم و می گفتیم پارچه ها بالا ، پارچه ها رو بچرخونید  پارچه ها پایین حالا بچرخونش . یه پاتو ببر بالا  حالا پارچه ها رو بچرخون .  پارچه ها رو دور سرت بچرخون و حالا برعکس برچرخون   هم می خندیدن و هم انجام می دادن . بعد پارچه ها رو به دست دیگری دادن و همین کارها رو دوباره انجام دادیم .

سر آخر گذاشتیم برن ماشین سواری و موتور سواری کنند . خودشون دو بار تا 10 می شمردن جاهاشونو عوض می کردن . این سری بیشتر بهشون خوش گذشت و منو مامان تینا هم راضی بودیم  . مامان نشستن در مورد هفته دیگه و چه بازیهایی کنیم صحبت کردیم و برنامه ریزی کردیم و بچه ها هم بازی کردن .

اگه دقت کرده باشین یکی درمیون بازیهای  حرکتی  کردیم . و بچه ها رو دوباره به جنب و جوش انداختیم . امیدوارم از این تجربه  شما هم بتونید استفاده کنید .

 

 الهی مامان فدای هوش و شکم گشنت بشه .یاد مونده بود وقتی داشتیم می رفتیم خونه تینا بستنی و ویفر خریدیم  . به محض اینکه به آناهیتا گفتم باید بریم خونه یکدفعه زد زیر گریه . گفتم چرا گریه می کنی باز هم میام خونشون . می گفت نه ما که هنوز بستنی نخوردیم . منو مامان تینا زدیم زیر خنده  . اینقدر تو فکر بازی بودیم که یادمون رفت بستنی بخوریم . بعد از تموم شدن بستنی خیالت جمع شد و خداحافظی کردی .

اینم عکس خداحافظی این دو نازنین دوست داشتنی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان آرشیدا کوچولو
9 شهریور 91 12:07
آفرین به این دخملی های باهوش و خوشکل
زهره
9 شهریور 91 18:34
ممنون سر زدي عزيزم آپ كرديم دوست داشتين سر بزنيد بازي بچه هاي 2 ماهه هم دارين؟ قربون بوس كردنات عزيزم هميشه بخندي خاله
Ma$ouD
9 شهریور 91 19:31
eee manam az in macha mikham anahitaaa biya injaaa dge
زهره
9 شهریور 91 23:38
مرسي از راهنماييت...حتما تهيه ميكنم كتابا رو ...ممنون
emitis
15 شهریور 91 22:54
سلام خدا حفظ کنه این دختر هنرمند رو بازی های جالبی بود مرسی
مامان کوثر
16 شهریور 91 9:48
ممنونم مطلب خوبی بود استفاده کردم قسمت آخرش مربوط به بستنی کلی خندیدم از دست این وروجک ها خوبه که همه حرف هاشون رو راحت میزنن .......راستی کوثر خیلی حسوده الان که میخوام بچه ای رو به بازی کردن باهاش وادارم اون فقط میخواد وسیله بازی مال خودش باشه به نظرتون چه کار کنم مثلا بهش میگیم توب بازی کن اون توپ رو میگیره و خودش تنهایی میره دنبال بازی بیخیال اون یکی بچه ولی در عین حال از بچه ها بدش نمیاد
مامان آریا
17 شهریور 91 1:13
سلام وبلاگ شاد و آموزنده ای داری عزیزم... خیلی استفاده کردم....ممنون.... اناهیتا جون خوشملمو ببوس
مامان پریسا
18 شهریور 91 12:56
پریسا در مسابقه ی نی نی با حجاب شرکت کرده. ممنون میشم بهش رای بدید. لطفا" ادرستون فراموش نشه. مهلت رای دادن تا 2 شنبه http://koodakeman91.niniweblog.com/cat44.php
مامان پریسا
18 شهریور 91 12:57
چه خوبه که بچه ها بتونن با هم بازی هاشون خوب تا کنن
مامان امیر
18 شهریور 91 17:45
سلام عزیزم ممنون که به ما سر زدید مطالب جالب بودند . این دو دخمل ناز هم که شیرین تر از همیشه
سپیده
18 شهریور 91 20:31
سلام. با تشکر از رای شما www.koodakeman91.niniweblog.com
مامان آرشیدا کوچولو
19 شهریور 91 14:17
خوشحالم که جزء دوستان ما شدید عزیزم با کمل میل لینکتون کردم خوشکل کوچولوتون رو جای من ببوس
الهه
28 شهریور 91 11:50
هرچیروكه بیشترازهمه میخوای3بارتكراركن،بعدآیه زیروبخون:بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولاقوه الابالله العلی العظیم،این پیاموبه9نفربرست آرزوت قبول میشه،باورنمیكردم واقعاقبول میشه اگرپاك كنی ونفرستی خداآرزوتوقبول نمیكنه ساعتتونگاه كن،9دقیقه بعدیه اتفاق میفته كه خوشحال میشی
آناهیتا مامانیه آرمیتا
8 مهر 91 15:57
سلام .آفرین به این مامان مهربونعزیزم ممنون ازتبریکت فرقی نمیکنه دیره یازودمهم نفس عمله راستی مامانی عکسای تولدتوی صفحه ۴ هستش خوشحال میشم ببینید آناهیتاجون خاله دلم تنگ شده بودپس رفته بودی گردش همیشه به شادی وسفرعزیزم
شیرین
10 مهر 91 11:54
سلام وبلاگ جالبی داره اناهیتا زنده باشه من استفاده کردم از راهنمایی شما ممنونم