آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

یه تصمیم خوب

1392/2/22 22:13
نویسنده : مامان
543 بازدید
اشتراک گذاری

روز چهارشنبه بابای مهربون کارت دعوت داشت به سمینار دکتر آزمندیان و مثل همیشه  فداکاری کرد اومد خونه پیش شما و من رفتم به سمینار هنر فکر کردن .

 

هر آنچه را که محور تفکر خود قرار دهید همان در زندگیتان بسط پیدا می کند

فکر تو      زندگی تو

مدتی بود تصمیم داشتم یه برنامه برات درست کنم تا بتونم طبق اون باهات کار کنم خلاصه یه شب نشستمو تموم کارهایی که می خواستم انجام بدم رو روی کاغذ آوردم و بعد  طبق عادت بیدار شدن و سرحال بودنت برنامه ریختم و از شنبه دارم اجرا می کنم  . خودم خیلی راضی هستم و خودتم خیلی همکاری می کنی .

از وقتی دوسالت بود شروع کردم به خریدن کتاب و کتاب های خوبی تونستم بگیرم . واحد کارهای مختلف ، ارزش های زندگی و ... اینم عکس های کتاب ها تا شاید بدرد دوستان دیگر بخوره .

اینم کار با کتاب مفاهیم ریاضی من فقط می خوندم خودت نشون می دادی و دورشونو خط می کشیدی و دوست داشتی رنگ بزنی .

بهت افتخار می کنم عزیزم قلب

و اما باز نقاشی که شما عاشقش هستی عزیزم .  عشق می کنی با رنگ ها بازی کنی  دوست داری تموم انگشت هات تو رنگ بازی شریک باشن و منم لذت می برم از نگاه کردن بهت .

خیلی دوست داشتی رنگین کمان بکشی و با انگشت های کوچولوت کشیدی  و همین طور گیلاس کشیدی

 با انگشت اشاره کوچولوت یه گل زیبا کشیدی

و همین طور کف دستتو رنگ زدم  که طاووس کشیدی

من عاشق این نقاشیتم وای خدای من قلبقلب

یه زرافه داشتی کنارت گذاشتم نگاهش می کردی و می کشیدی . تموم کف دستتو رنگ زرد زدی و دوباره انگشت اشارتو رنگ زدم و گردنشو کشیدی فدات بشم که می گفتی مامان گردنش بزرگ نشده که ماچ

و اما این نقاشی   بدون شرح

و اما دختر نازم عاشق خونه سازی و میگه میخوام خانم مهندس بشم  یه بار توی فرودگاه مهرآباد ماکت برج کیش رو بهش نشون دادم و براش توضیع دادم  از اون روز به بعد تموم خونه سازیش  ادمک و گل و سگ جزء لگو هاش هست رو می زاره و حتما یه فضای سبز ی هم درست می کنه توی این عکس  هم یه نگهبان بالای ساختمون گذاشته  و پایین  ساختمون هم استخر درست کرده و یه ماهی توش گذاشته قربونت برم .

و بازی نخ و مهره

این بازی رو از 2 سالگی کار می کردی و الان خیلی مهارت داری و فوری همه مهره ها رو نخ می کنی بعد فوری می گی مامان بازی بعدی  و مامان هم می مونه چی خلاصه تموم وسایل خونه رو که مستطیل  مربع رو نام ببر و من تا 10 می شمارم و دخترم تند تند می گه ، یا می گم برو تو اتاقت و من یه چیزی توی سالن جا به جا می کنم حالا شده کلید حوله مبل رو کج می کنم و ... بعد صداش می کنم میگم حالا بگو چی تغییر کرده . خلاصه از خودم بازی اختراع می کنم شبا موقع خواب فکرم اینه بازی جدید چی می تونه باشه نگران

و اما امروز رفتیم پارک تا دخترم بتونه بازی کنه و دوچرخ سواری کنه 

 دوست دارم عزیزم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان تارا
22 اردیبهشت 92 23:30
ای جانم ژستشو نگاه یه امضاء میدی خوش تیپ خانوم
مامان تارا
22 اردیبهشت 92 23:33
خیلللللللللللللی پرکاری مامانی / دخملت حتما نابغه از آب درمیاد

چقدر خوبه که اینهمه وقت دارین باهم باشین

اینگونه نقاشیها برای این سن خیلللللللللللللی عالیه و نشون از بالا بودن سن عقلیش داره


مرسی عزیزم شما لطف داری .
شرمندمون کردی

نرگس مامان باران قلنبه
23 اردیبهشت 92 0:20
سلام عزیزم خوبی دخمل گلم خوبه مرسی بابت راهنمایی که کردی دوست دارم زودتر باران بزرگ بشه و ما هم بازی کنیم خیلی مامان با حوصله ای هستی خوش به حال آناهیتا جونم دوستتوووووووون دارممممممممم هزارتا
لیلا مامان پرنیا
23 اردیبهشت 92 17:18
آفرین به این مادرودختر فعال نقاشیهات خیلی قشنگه خانم مهندس خوش تیپ
مریم مامان سلما
23 اردیبهشت 92 18:52
سلام مامان آتنا جون نقاشی های دخترتون خیلی قشنگن اگه تو پست های قبلی سلما دیده باشین منم اثر دست وپای سلما رو با استفاده از رنگ انگشتی رو بوم زدم و نگه داشتم ولی ابتکار شما برای نقاشی برام جالب بود اگه ناراحت نشین میخوام با سلما هم کار کنم راستی کاردستی که تو خانه بادبادک یاد گرفتین منم به سلما یاد دادم و مرسی از این که اسم کتابا رو گذاشتین


سلام عزیزم . چرا ناراحت خیلی هم خوشحال میشم من اینا رو میزارم تا نی نی های دیگه یاد بگیرن و منم ازشون یاد بگیرم .

سلما جونو ببوس

آناهیتا مامانیه آرمیتا
24 اردیبهشت 92 2:25
وای وای تیپت منوکشته عزیییزم
آفرین گل دخترهنرمندوباهوش
طاووسه خیییلی بامزه اس .
ایشالا توی همه مراحل زندگیت موفق باشی گلم


مرسی عزیزم
مامان نوژاجوني
25 اردیبهشت 92 8:17
عزيزم مرسي كه اين پست جالب رو گذاشتيلطفا ازين پستهاي آموزشي برامون بزار خيلي كاربرديه.آفرين به اين گل دخملمون با اين نقاشيهاي قشنگ


عزیزم به وبلاگ مامان روانشناس برو . مطالب آموزشی رو جمع آوری کرده .
http://psychology.niniweblog.com
مامان آریا
25 اردیبهشت 92 11:09
یه سوال؟؟؟؟؟
اسباب بازی که آنی جون باهاش برج میسازه اسمشو میخوام(چوبیه یا پلاستیکی)


پلاستیکی ولی عزیزم اسمش یادم نیست . شرمنده
مامان فریده
25 اردیبهشت 92 13:05
بعضی مامانها خلاق هستند کم حوصله هستند بعضی مامانها هستند حوصله دارند اما خلاق نیستند بعضی مامانها نه حوصله دارند ونه خلاقند مثل من خوش بحال اناهیتا که مامانی داره که حوصله داره هم خلاقه (زدم به تخته)
مامان رادمهر جوجو
26 اردیبهشت 92 11:59
عزیزم خیلی خیلی از وبلاگتون لذت بردم و خیلی چیزها یادگرفتم . اگر براتون امکان داره کتابهایی مربوط به آموزش ریاضی و علوم رو مخصوصاً اعداد رو با نام نویسنده و انتشاراتش برام بگذارید خیلی وقت دنبال همچین کتابهایی هستم ولی هنوز پیدا نکردم .پیشاپیش تشکر می کنم بابت لطفی که در حقم می کنید.
بهاره مامان ونداد
30 اردیبهشت 92 17:04
وای چه هنر مندی داشتیم ما ازش غافل بودیم خیلی خوبه که این قدر استعداد نقاشی داری منم مثل تو عاشق نقاشی کردنم به خاطر همین خیلی با ونداد تمرین میکنم تا خوب پیشرفت کنه


مرسی عزیزم ونداد نازم رو ببوس
مامان فاطمه
31 اردیبهشت 92 15:02
کار خیلی خوبی انجام دادی مامانی مهربون. موفق باشی.
مامان مرضیه
2 خرداد 92 14:25
فرقی نمی کند چطور بودنش, دور یا نزدیک بودنش, پیر و جوان بودنش, خندان و اخمو بودنش .. همین که هست دلگرمی من را کافیست .... صدای گامهای پدر به من آرامش میدهد حتی زمانی که با صدای عصایش همخوانی میکنند دوستت دارم ای مهربان، پر صلابت، پــــــــــــدر
مامان آریا
15 تیر 92 8:59
سلام مامانی کم کم دارم نگرانتون میشم کجایین؟؟
مامان آریا
18 تیر 92 19:15
سلام مامانی
من خیلی وقته که میخوام برای آریا یه برنامه داشته باشم ولی نمیدونم چطوری و از کجا شروع کنم
یعنی چه چیزهایی توی اولویت باشن وچطوری این برنامه رو تنظیم کنم میشه کمکم کنین
مرسی


نمی دونم چه جور برنامه است من که کارهایی که انجام می دی رو خیلی خوشم اومد باید هزاران بار آفرین گفت عزیزم