آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

روزهای قشنگ زندگی

1392/2/17 12:54
نویسنده : مامان
871 بازدید
اشتراک گذاری

روزهای قشنگی رو در کنارت تجربه می کنم با هم بازی می کنیم توپ بازی ، تو سرسره های بلند سوار می شی و من از صدای قهقه هات لذت می برم و دوچرخه سواری می کنی و منم دنبالت تند تند راه می رم  تا بهت برسم . این روزها خدا رو شکر هنوز هوا زیاد گرم نشده و می تونیم بریم بیرون و از این روزها نهایت استفاده رو می کنم و هر روز می برمت پارک برای دوچرخه سواری و ...

دخترم در حال توپ بازی با مامان

دختر مهربونم داره با دوست جدیدش بازی می کنه اسمش هم آنیتا بود

به دلیل نبود تاپ زیاد دخترم با دوست جدیدش نیوشا رو یه تاپ سوار شدن

خوشم میاد اسم همه رو می پرسی بعد میای به من می گی

روز یکشنبه هم بردمت خانه بازی بادبادک دارین بازی قِل خوردن انجام میدین

اینجا هم دارین روی چوب شیب دار و باریک حرکت می کنی .

یه برگه که وسطش رو دایره کشیده و چسب چوب زدیم همراه با حبوبات در اختیار بچه ها قرار دادیم و بهشون گفتیم می تونن حبوبات رو بچسبونن هدف از این کار دقت بچه ها و اینکه از حبوبات ها رو دونه دونه بزارن و از دایره بیرون نیاد  تشویق

جمعه پیش کنسرت امین محمد (پسر عمه) آناهیتا بود امین محمد 7 سالشه وتو جمع بچه های هم سن خودش گروهی بلز می زدند . دخترم اون روز تب داشتی ولی دوست داشت بره و ببینه ولی زود برگشتیم قلب

اینم هنرمند کوچک ما  قلب

شب قبلش با بابایی و عمه رفته بودیم رستوران رافائل کنار دریا و باز دخترم گفت پیتزای بیرون استاندارد نیست ، یه بار بهت این جمله رو گفتم ولی یادم رفت ادامش بگم ماهی یکبار اشکال نداره و بهت گفتم پیتزای سبزیجات برات می خرم عزیزم .متفکر

سوال پرسیدی اگه نوشابه خوب نیست و دهنو می سوزنه چرا عمه و بابا می خورن ؟خنثی

لب دریا پیتزا خوردن می چسبه . چراغ های انتها هم گمرک و کشتی های مسافری بری و باری هستش

و اما

سه شنبه نوبت آتلیه داشتی تا عکس هات برای روز تولدت آماده بشه . همین طور  اولین عکس پرسنلی رو انداختی برای دفترچه بیمه 

قربونش برم دختر نازم مامان قلبماچقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان آرشیدا کوچولو
17 اردیبهشت 92 21:36
آنا من عاشق خودتو و مامانتم واقعا این مامانی باعث افتخاره که اینقدر به دخملش روش های درست زندگی رو می اموزه


سلام عزیزم شما لطف داری خانم
مریم (مامان روشا)
18 اردیبهشت 92 10:22
همیشه کنار هم خوش باشین چه عکسای قشنگی به به وااااااااای دلم دریا خواست
لیلا مامان پرنیا
18 اردیبهشت 92 12:26
آفرین به این دختر باهوش وتمیز وخوشگل خالهعکست هم خیلی نازه خانمه خانم شدی عزیزم منتظر عکسهای اتلیه هستیم
مریم مامان سلما
18 اردیبهشت 92 17:27
عزیزم خیلی خوبه که با مامانی این همه با هم خوش میگذرونین خدا رو شکر که شهر شما حداقل یه جایی داره مثل اون جایی که مامان میبردت خانه بادبادک اگه اشتباه نکنم ما که این زیاد امکانات نداریم
مامان تارا
18 اردیبهشت 92 22:54
خوش به حال این مادر و دختر
عزیزم تا میتونین باهم خوش باشین
من که مثل خود تارا دلم لک زده برای بردن و اوردنش به مهد و کارهای دیگه ای که وقتی تعطیلم میتونم انجام بدم

عزیزم چه عکس پرسنلیت قشنگ شده

منتظر عکسهای آتلیه ات هستیم


سلام مرسی عزیزم واقعا باید قدر این روزها رو بدونیم
مامان آریا
21 اردیبهشت 92 12:05
سلام
خوبین خوش میگذره
نهایت استفاده از این هوای بهاری رو ببرین که تابستون نمیشه زیاد بیرون رفت مخصوصا شهر شما که فکر کنم تابستوناش خیلی گرم باشه


سلام عزیزم امسال گرما دیرتر به سراغ ما اومد میشه غروب رفت بیرون ولی هر سال مرداد ما تو خونه زندونی هستیم.
مامان ثمین
21 اردیبهشت 92 19:08
عزیزم چقدر بهت خوش گذشته خوش بحالت به به چه چیزای خوشمزه ای خوردی
لیلا مامان پرنیا
21 اردیبهشت 92 23:06
سلام عزیزم من مارک آریا رو گرفتم که هم ایرانیه وهم رنگهاش خوراکی هستش وایجاد مسمومیت نمیکنه البته پرنیا تو 2سالگی هم با رنگ انگشتی کار میکرد وبراش هیچ مشکلی پیش نیومد خیالم راحته
امیدوارم گل دخترمون بگیره ولذت ببره


سلام عزیزم . رنگ انگشتی اریا رو داره ولی فکر می کردم برای گریم صورت رنگ خاصی استفاده کردی ممنونم از راهنماییت
بهاره مامان ونداد
22 اردیبهشت 92 1:28
چه عکس پرسنلی بامزه ای
منتظر عکس های اتلیه ات هستیم خانم خوشکله راستی چه خانه اسباب بازی باحالی این جا مثل خانه شادی هاست یا همون شهر اسباب بازیه؟


سلام عزیزم ممنون . خانه بازی بادبادک یه محیط توی یه خونه بزرگ هستش که اسباب بازی های بی خطر و فکری هست و از سنین 1 تا 7 سال می تونن بازی کنند و یه تایم هایی برای گروه سنی خاصی مثل 2 تا 3 سال که یه مربی گروهی با مادر و بچه ها بازی می کنند مادر و کودک دست به دست هم اسیا بچرخ رنگ بازی ماست بازی اب بازی شن بازی قل خوردن رقصیدن و ...
تا بچه ببینه مادرش هم این کارها رو با شوق و ذوق انجام میده کودک هم به وجد بیاد و لذت ببره .
یه ربع اخر هم یه سری توصیه های تربیتی و پرسش و پاسخ هست در حالی که کودک داره برای خودش بازی فکری انجام میده .
رها مامان راستین
22 اردیبهشت 92 10:35
سلام وبلاگ تون رو دیدم دختر نازی دارین خوشحال میشم تبادل لینک کنیم


حتما عزیزم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
24 اردیبهشت 92 2:28
چه عکس پرسنلی ناااازی عزیزم ایشالا برای مدرک دکتراعکس بندازی
عکسات همه نازن خاله منتظرعکسهای آتلیه هستم


مرسی عزیزم
مامان فاطمه
31 اردیبهشت 92 15:07
ای جونم پیتزا . خیلی وقته نخوردم فکر کنم یکماهی می شه. نوش جونت دختر گلم .