آناهیتاآناهیتا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه سن داره

خاطرات دخترم آناهیتا

آناهیتا و اسب سواری

1391/12/15 14:20
نویسنده : مامان
458 بازدید
اشتراک گذاری

امروز از طرف خانه بازی بادبادک دعوت شدیم به اردوی اسب سواری  . هوا خیلی خیلی گرم بود ولی آناهیتا دوست داشت بره اسب سواری .

دخترم اول به اسب ها غذا داد و کم کم نازشون کرد و بعد سوار شد ولی متاسفانه شارژ دوربینم تموم شد نتونستن خودم عکس بگیرم ولی یکی از خاله ها از همه بچه در حین سوارکاری عکس می گرفت قرار شد بده به خانه بازی بعد از اونجا بگیرم .ماچ

آناهیتا در انتظار اومدن اسب به کنار نرده

به قول بچه ها وقتی ما رو دیدن خوشحال شدن اینجوری کردند

عکس های سوارکاری دخترم بعدا می زارمماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان تارا
15 اسفند 91 19:29
سلام خانومی نه یه کم بی حوصله ام خونه تکونی هم هنوز نکردم


منتظریما
مامان تارا
15 اسفند 91 19:30
آخ جون اسب سواری / خوش بگذره آنی جون
تجربه خوبیه برای بچه ها / دخملی رو جای من ببوسین



آره خیلی بهش خوش گذشت
ممنون عزیزم
مامان اریا
16 اسفند 91 10:26
وای خدای من اسب
آخ که چقدر آریا دوست داره کاش زود بزرگ شه بتون ره اسب سواری
خوش باشین


جاش خالی بود
لیلا مامان پرنیا
19 اسفند 91 20:09
آفرین به این سوار کار کوچولو
مامان اریا
21 اسفند 91 10:52
سلام مامانی
مرسی ازتون
من برای از شیر گرفتن پسرم اصلا از قطره تلخک استفاده نکردم
مامان روانشناس توی یکی از پستهاشون که در این مورد بود گفتن که بهتره از تلخک استفاده شه منم فکر میکردم نیازم بشه ولی خوشبختانه پسرم خیلی همکاری کرد و استفاده نشد
از اینکه وقت گذاشتین واین همه واسم نوشتین ممنونم
مثل همیشه مفید بود
موفق باشین
انی جون رو جای من ببوسید


خواهش می کنم عزیزم
باباي فاطمه
19 خرداد 92 15:09
بزرگ بشي عمو جون ممنون مامان آناهيتا كه به ما سر مي زنيد اگر پيشنهادي براي بهتر شدن وبم داريد به من بگيد خوشحال مي شم